تحریمهای آمریکا علیه ایران باعث تشدید تنش در روابط امریکا با اروپاییها، روسیه و چین خواهد شد
آفتابنیوز : سرویس بین الملل- علیرغم آن که ترامپ توانست در مورد کرهشمالی کارهایی را انجام دهد، ایران مورد دیگری است و احتمالا امریکا به زودی این موضوع را درک خواهد کرد.
به گزارش آفتابنیوز؛ "عمرو عبدالعاطی" در یادداشتی در سایت روزنامه "الاهرام" با اشاره به این که مسئله ایران متفاوت از کره شمالی است، مینویسد: "در تاریخ 6 آگوست ترامپ دور تازه تحریمهای جدید اقتصادی علیه ایران را وضع و اجرا کرد. این اتفاق پس از خروج امریکا از برحام به فرمان شخص او روی داد. دور نخست تحریمها صنعت خودروسازی ایران و تجارت آن کشور و همچنین تجارت فلزات گرانبها، طلا و معاملات مالی را شامل میشوند. این تحریمها دو سال پیش پس از انعقاد برجام لغو شده بودند. دور دوم تحریمها از تاریخ 5 نوامبر با آسیبزنندگی و سختی بیشتری اعمال میشوند؛ تحریم علیه صنعت نفت ایران. ترامپ گفته که هدفاش تغییر رفتار ایران در زمینه هستهای، برنامه موشکی و رفتارهای منطقهای ایران است.
این رویکرد مشابه ترامپ از زمان به قدرت رسیدن اوست که در بسیاری از موارد نیز عملی شده است؛ خروج آمریکا از معاهده اقلیمی پاریس، توافقنامه همکاری ترنس پاسیفیک و توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا). او متقاعد شده که دارای مهارتهای ویژهای برای توافقهای جدید است که شرایط بهتری را برای امریکا فراهم میکنند. با این حال، به طور فزایندهای آشکار میشود که او فاقد یک دیدگاه استراتژیک در این باره است که پس از بین بردن توافق ها می خواهد چه کند.
دور نخست تحریمها علیه ایران اهرم اعمال فشار اقتصادی امریکا علیه ایران است. این به نوعی قدرت نرم دولت فعلی امریکا برای متقاعد کردن مخالفانش به منظور تغییر رفتار و اتخاذ سیاست خارجی منطبق با منافع اقتصادی و امنیتی امریکاست. در این فرایند واشنگتن تمایل دارد از ابزارهای موثرتر دیگر دوری کند به خصوص از همکاری با متحدان خود در جهت اعمال فشار بر دشمنان آن کشور. در همین راستا در ماه فوریه دولت ترامپ تحریمهایی را علیه افرادی در کره شمالی، کلمبیا، لیبی، کنگو، پاکستان، سومالی، فیلیپین و لبنان وضع کرد. فلسفه ترامپ در مورد چگونگی مدیریت روابط خارجی با دشمنان امریکا این را نشان میدهد که او معتقد است با تندی، تهدید و ارعاب صحبت کردن و تحریمهای شدید اقتصادی میتوان دشمنان را پای میز مذاکره کشاند. این چشمانداز بر پایه این فرض است که ترامپ توانایی تغییر رفتار رهبران خارحی را دارد و در مذاکرات دوجانبه میتواند امتیازات فوقالعادهای را به منظور حصول به بهترین قرارداد ممکن برای امریکا کسب کند؛درست همان کاری که او در تجارت و املاک و مستغلات انجام داده است. او این فلسفه را با کره شمالی عملیاتی کرد. نهایتا لفاظیها و تحریمهای شدید مالی و اقتصادی رژیم کیم جونگ اون را پای میز مذاکره کشاند. در دیدار با ترامپ کیم موافقت کرد که برنامه هستهای و موشکی خود را در ازای تعهد واشنگتن به اجازه دادن به بقای آن رژیم و اعطای امتیازات اقتصادی محدود سازد. ترامپ تاکتیک مشابهی را برای ایران اعمال کرده است. او در توئیتها و سخنرانیهایش به تهدید ایران میپردازد. او در تاریخ 30 جولای از رییسجمهوری ایران برای مذاکره بدون پیش شرط دعوت بعمل آورد. همزمان واشنگتن با اعمال آنچه وزیر خارجه آن کشور از آن تحت عنوان "سختترین تحریمهای تاریخ" یاد میکند، قصد دارد ایران را به پای مذاکره بازگرداند تا بتواند توافقی بهتر را برای امریکا با تهران به سرانجام رساند.
این تحلیلگر رسانههای عربی در ادامه اما اشاره میکند که علیرغم موفقیت استراتژی تحریم برای کشاندن ایران پای میز مذاکره و توافق با قدرتهای بین المللی در سال 2015 میلادی بر سر برنامه هستهای، استراتژی کنونی ترامپ برای مذاکره با ایران شکست خواهد خورد.
او در ادامه به بیان چهار دلیلی که استراتژی و فلسفه ترامپ در قبال ایران شکست خواهد خورد میپردازد: "یکی از اصلیترین تلاشهای فلسفه ترامپ که توقف برنامه موشکی و هستهای کره شمالی بود با شکست مواجه شد. تحریم امریکا علیه پیونگ یانگ باقی مانده و مانعی بر سر را ایجاد اعتماد متقابل و اجرای تعهدات طرفین است. دوم آن که به نظر می رسد که تهران در برابر تحریم ها نه تنها نرم نشود و پای میز مذاکره ننشیند که موضعی تهاجمیتر و سختتر نیز اتحاذ کند. سومین چالش آن است که تندروها در ایران با استفاده از بهانه تحریم شدن ایران موضع خود و کنترل سیاسیشان بر اوضاع را تقویت کرده و باعث تقویت روحیه ضدامریکایی در آن کشور میشوند. این موضوع می تواند دست آنان را در انتخابات بعدی در ایران قویتر کند. چهارم آن که تحریمها باعث تشدید تنش در روابط میان امریکا و اروپاییها و همچنین در روابط امریکا با روسیه و چین خواهد شد. آنان مخالف اعمال فشار و محدودیت بر اتباع و شرکت های شان هستند.
"عبدالعاطی" در پایان می نویسد:"فقدان اجماع جهانی در مورد تحریمها سبب میشود تحریمهای یکجانبه امریکا تاثیر محدودی بر نظام های مالی و اقتصادی داشته باشند. نظام سیاسی ایران نیز تحربه دور زدن تحریمها و راه فرار از آن را داشته است. در نتیجه، این موضوع سبب میشود تا مقامهای ایرانی دلیلی برای مذکره با امریکا نبینند".